مدیریت و صنعت

مدیریت و صنعت

Iran Industrial Management
مدیریت و صنعت

مدیریت و صنعت

Iran Industrial Management

قوانین طلایی مدیریت پروژه

قانون اول : باید به اجماعی بر روی اهداف و نتایج پروژه برسی !

قانون دوم : باید بهترین تیم ‌پروژه‌ای را که می‌توانی ، بسازی !

قانون سوم : برنامه‌ای فراگیر و مناسب رشد و ترقی تهیه و آن ‌را بروز نگاه ‌دار !

قانون چهارم : میزان منابع موردنیاز ، انسان و تجهیرات را محاسبه‌ کن !

قانون پنجم : زمان‌بندی واقع‌بینانه‌ای تهیه‌ کن !

قانون ششم : سعی‌ نکن بیش از آنچه قرار است انجام‌ شود ، انجام ‌دهی !

قانون هفتم : نقش افراد را به‌خاطر بسپار !

قانون هشتم : حمایت مداوم مدیریت ‌سازمان و افراد کلیدی را به ‌دست ‌آور !

قانون نهم : منتظر و مترصد تغییرات باش !

قانون دهم : افراد را ازآنچه تاکنون انجام‌ داده‌ای مطلع‌ کن !

قانون یازدهم : مبدع کارهای نو و روشهای نو باش !

قانون دوازدهم : رهبر پروژه باش .

پارادایم چیست ؟

پارادایم در معنای عام یک چارچوب فکریست ولی در معنای خاص هر پارادایم محدوده ای از عالم هستی و قواعد آن را بر روی ما می گشاید و پیش فرضها و بـرداشتهای ما نسبت به موضوعها را تعیین می کند.
علاوه بر ماهیت، توجه به کارکردهای پارادایم نیز بسیار جذاب است. هر پارادایمی محدوده ای را تعریف کرده و در آن محدوده، قواعدی را حاکم می سازد. این قواعد بسیار مهم هستند و تنها با درک عمیق و بهره گیری از آنها است که موفقیت امکان پذیر می گردد. «تولید انبوه» در عرصه ای که قواعد «تولید ناب» حاکم است نمی تواند موفقیت آور باشد. کسب و کار نیز به دور از قاعده «عرضه و تقاضا» کاری بی فایده است.

 به عبارتی «پارادایم مجموعه ای از قواعد است که محــدوده ای را مشخص کرده و به شما نشان می دهد که برای موفقیت در داخل این محدوده چگونه باید رفتار کنید، پارادایم الگویی برای چگونگی حل مسایل ارائه می نماید». (ژول بارکر)

کارکرد مهم دیگر پارادایم ها، ایجاد ساختاری برای پیش فرضها، باورها و برداشتهای مشترک است. پارادایم ها دیدگاه انسان نسبت به حقیقت را بنا می کند و به او طریق درک مسائل را نشان می دهد. پارادایم ها به انسان قدرت تجزیه و تحلیل مسائل پیچیده و نظم دهی به اجزای آن را می بخشد و مبنایی را برای قضاوتهای او فراهم می سازد. «صحیح یا غلط» بودن و چگونگی رسیدن به این نتایج نیز زاییده پارادایم حاکم است. پارادایم ها اگرچه کامل نیستند، ولی حتی در چنین شرایطی نیز برای انسانها راهگشا خواهندبود.

از خصوصیات پارادایم این است که هنگام ظهور یک پارادایم جدید، توانمندیهایی که متکی بر قواعد پارادایم گذشته شکل گرفته اند، ازبین خواهندرفت و همه صرفنظر از جایگاه خود در پارادایم قبلی می بایستی از صفر شروع کنند. بدین ترتیب، در بستر یک پارادایم جدید فرصتهای جدیدی برای همه و ازجمله سازمانهایی که حتی از قبل نامی از آنها نبوده، نیز به وجود خواهدآمد. بنابراین، دوران انتقال پــارادایم یک دوران استثنایی برای شکار فرصتهاست.

خصوصیت مهم دیگر پارادایم ها این است که با ایجاد یک چارچوب نگرشی، بر برداشتها و پیش فـــــــرضهای انسان به شدت تاثیر می گذارند، تاحدی که پای بندان به پارادایم را از درک حقایق خــــارج از پارادایم محروم می سازند. این ویژگی سبب می شود تا نوآوری و خلاقیت در فضای پارادایم تنها به مرزهای آن محدود گردد.
بر روی نوشته بالا کلیک نمائید .

مهارت‌های مدیریتی اداره کسب و کار

برای اداره کسب‌و‌کار خود به مهارت‌های مدیریتی زیادی علاوه بر دانش بازار نیاز دارید. اگر شما کسب‌و‌کار خود را شروع کرده‌اید باید تمام کارها‌، از خدمات‌دهی به مشتریان تا آماده سازی حساب‌ها را خودتان انجام دهید که اغلب مواقع کار سخت و دشواری است. در ذیل مهارت‌های اصلی چرخاندن کار و چگونگی پرورش آنها بیان شده است.

ادامه مطلب ...

Role of Management in a Lean Manufacturing Environment

Gary Convis, President, Toyota Motor Manufacturing Kentucky

 

 Since this column is meant to link automotive engineers with lean manufacturing, I would like to share my personal experience as a mechanical engineer who started out in the traditional way of manufacturing, and along the way discovered a much better way - the Toyota Production System. 

ادامه مطلب ...

تفکر ناب - تولید ناب در مدیریت

 مقدمه

دو انقلاب در ابتدا و انتهای قرن بیستم رخ داد. انقلاب آغازین همانا ظهور تولید انبوه و پایان عصر تولید دستی است و انقلاب پایانی ظهور ناب و خاتمه یافتن عصر تولید انبوه است. اکنون جهان در آستانه عصری جدید به سر می برد، عصری که در آن دگرگونی شیوه های تولید محصولات و ساخته های بشر چهره زندگی او را یکسره دگرگون خواهدکرد.

 

 

تولید دستی

یک تولیدگر دستی از کارگران بسیار ماهر و ابزارهای ساده اما انعطاف پذیر استفاده می­کند تا دقیقا آنچه را بسازد که مشتری می­خواهد. یعنی یک واحد در یک زمان برخی مشخصه های تولید دستی عبارتند از:

1- وجود نیروی کاری ماهر

2 - وجود سازماندهی بسیار غیرمتمرکز

3 - به کارگیری ابزارآلات ماشینی چندکاره 

4 - حجم بسیار پایین تولید

همچنین از ضعفهای تولید دستی این است که قیمت محصول بالا بوده و در صورت افزایش حجم تولید، قیمت پایین نمی­آید. (امروزه در مورد ماهواره ها و سفینه های فضایی که برجسته ترین تولیدات دستی هستند همین مشکل وجود دارد).  

تولید انبوه

تولیدگر انبوه در طراحی محصولات از متخصصان ماهر استفاده می­کند، اما این محصولات توسط کارگران غیر ماهر ساخته می­شوند که ماشین آلات گران و تک منظوره را هدایت می­کنند. این محصولات همشکل ماشینی، در حجم بسیار بالا تولید می­شوند. ازآنجا که تولید محصول جدید محتاج تغییر کل سیستم است، بسی گرانتر از محصول قبلی خواهد شد. از این رو تولیدکننده انبوه تا جایی که ممکن باشد، از نوآوری در طرح خودداری می­کند. در نتیجه اینکه محصول، به قیمت از دست رفتن تنوع و به دلیل وجود روشهای کاری که برای کارکنان کسالت بار است، ارزانتر در اختیار خریدار قرار می­گیرد. برخی از مشخصه های تولید انبوه عبارتند از:

نیروی کار: تقسیم کار تا هرجا که امکان دارد. در کارخانه های با تولید انبوه، کارگرمونتاژکننده تنها به چند دقیقه تعلیم و آموزش نیاز دارد.

سازماندهی: بااستفاده از یک ادغام عمودی کامل، تولیدکننده انبوه سعی می­کند که از مواد اولیه تا سایر قطعات را خود تولید کند. ولی مشکل ادغام عمودی کامل، دیوان سالاری وسیع است.

ابزارها: از ابزارآلاتی که فقط در هر زمان یک وظیفه را انجام می­دهد استفاده می­کند که این کار صرفه جویی زیادی در زمان آماده سازی ماشین آلات به وجود می­آورد.

محصول: محصولات تنوع کم دارند ولی قیمتهای آن به خاطر تنوع کم روند نزولی پیدا می­کند.  

تولید ناب

زادگاه تولید ناب در شرکت تویوتا در جزیره ناگویا در ژاپن است. نخستین پیروزی خانواده تویودا در صنعت ماشین آلات نساجی بود و در دهه 1930 به دلیل نیاز شدید دولت شرکت مذکور وارد صنعت وسایل نقلیه موتوری گردید در آن سالها این شرکت با مشکلاتی از قبیل بازار داخلی کوچک، نیروی کار ثابت، فقدان سرمایه کافی و رقبای خارجی علاقه مند به بازار ژاپن روبرو بود.

یک تولیدگر ناب مزایای تولید دستی و تولید انبوه را با یکدیگر تلفیق کرده و از قیمت بالای اولی و انعطاف ناپذیری دومی اجتناب می­کند و از ماشین آلاتی استفاده می کند که هم خودکار و هم انعطاف پذیرند. برخی از مشخصه های تولید ناب عبارتند از:

1 - استفاده از JIT

2 - تاکید بر پیشگیری از تولید محصول معیوب

3 - پاسخ به نیازهای مشتریان

4 - کایزن 

5 - سیستم افقی ارتباطات 

6 - افزایش ادغام وظایف

اما مهمترین تفاوت میان تولید انبوه و تولید ناب، تفاوت در اهداف نهایی این دو است. تولیدگر انبوه هدف محدودی که ( به اندازه کافی خوب بودن )  است را دارد وبه عبارتی دیگر، ( شمار قابل قبول عیبها )، و همچنین بیشترین سطح قابل قبول برای موجودی و گستره معینی از محصولات یکسان اما اندیشه تولیدکننده ناب بر (کمال ) است، یعنی نزول پیوسته قیمتها، به صفر رساندن میزان عیوب، به صفر رساندن موجودی، تنوع بی پایان محصول.

پس از جنگ جهانی اول هنری فورد و آلفرد اسلون (مدیر جنرال موتورز) تولیدات صنعتی جهان را از قرون تولید دستی که شرکتهای اروپایی رواج داده بودند، به در آوردند و به عصر تولید انبوه کشاندند. و با ترویج این شیوه تولید در تمام صنایع این کشور(آمریکا) رهبر جدید شیوه های تولیدی گردید و صنعت خودروسازی موتور و قلب تپنده اقتصاد این کشور شد. در همین راستا، پیتر دراکر در سال 1946 لقب "صنعت صنعتها" رابه صنعت خودروسازی اطلاق کرد.

همچنین تولید ناب در سالهای پایانی جنگ جهانی دوم توسط تاای چی اوهنو درشرکت خودروسازی تویوتا در کشور ژاپن مطرح گردید. بحث تولید ناب در سال 1990 توسط جیمز ووماک و همکارانش از دانشگاه MIT در قالب یک کار تحقیقی با عنوان  "ماشینی که جهان را تغییر داد"  منتشر گردید. او و همکارانش تولید ناب را تقریبا به عنوان ترکیبی از مدل تولید سنتی (FORD) و کنترل اجتماعی در محیط تولید ژاپنی می­شناسند.

ادامه مطلب ...

Industrial Automation

Industrial Automation


Industrial automation is the use of robotic devices to complete manufacturing tasks. In this day and age of computers, industrial automation is becoming increasingly important in the manufacturing process because computerized or robotic machines are capable of handling repetitive tasks quickly and efficiently. Machines used in industrial automation are also capable of completing mundane tasks that are not desirable to workers. In addition, the company can save money because it does not need to pay for expensive benefits for this specialized machinery. There are both pros and cons for a company when it comes to industrial automation.

On the plus side, with soaring healthcare costs, paid days off, vacation time, and other costly employee benefits, companies can save money with industrial automation. While robotic machinery can initially be extremely expensive, the loss of monthly wages for production workers leads to incredible savings for the company. While machinery used for industrial automation can break down, it does not happen often. If it does, only a handful of maintenance or computer engineers are needed to handle repairs and get lines running smoothly again.

In addition, many plants hire dozens of production workers for a variety of shifts and need to close on certain days. Industrial automation, however, allows a company to run the plant twenty-four hours a day, 365 days a year, without paying overtime. This fact alone can add up to significant savings.

A company that employs forty-eight factory workers on three different shifts and closes on weekends, for example, can save thousands of dollars with industrial automation. This is particularly true if weekend work is necessary, which means overtime pay of time and a half must be paid for Saturday work and double-time for Sunday. This equates to an additional twelve hours of pay per employee. Of course, life insurance, 401K benefits, dental insurance, health insurance, pension coverage, and disability also contribute to the expense.

Industrial automation can eliminate the need for all forty-eight jobs. The robotic machinery used for industrial automation may only involve a monthly payment until the machinery is paid for, a couple technicians to keep the robotic machinery running, and electricity costs. Unfortunately for workers, industrial automation can eliminate thousands of jobs. As the workforce decreases and the cost of living increases, many families struggle to make ends meet as their jobs are replaced by high-tech machines.

تفاوتهای مدیران و رهبران سازمانی

فرهنگ مدیریتی همواره کنترل و منطق را تشویق می‌کند. انرژی یک مدیر، علاوه بر‌اینکه صرف اهداف، ساختار سازمان یا افراد می‌شود، در نهایت برای حل کردن مشکلات مصرف می‌شود.

سوالی که مدیر می‌پرسد‌این است: «چه مشکلاتی برای حل کردن وجود دارند و بهترین شیوه به دست آوردن خواسته‌ها به شیوه‌ای که همه حداکثر بهره‌وری را داشته باشند، چیست؟» از‌این دیدگاه، رهبری به سادگی یک تلاش عملی برای هدایت کردن تلاش‌ها است و برای ‌اینکه یک رهبر بتواند کارهایش را انجام دهد، مدیر باید اطمینان حاصل کند که افراد مختلف سازمان در هر رده شغلی که هستند، کارهایشان را به خوبی انجام می‌دهند. با ‌این شیوه، رسیدن به نتیجه تنها نیازمند سخت کوشی و تلاش فراوان است.
یکی از باورهای رایج در مورد رهبران ‌این است که تنها افراد بسیار عالی شایسته رسیدن به‌این مقام هستند. در ‌این باورها، رهبر معمولا فردی تنها است که به دست آوردن کنترل خودش پیش نیاز به دست آوردن کنترل سازمان است.‌ این باورها با ‌این موضوع که کار اصلی رهبران مدیریت کارهایی است که دیگران انجام می‌دهند، به شدت تناقض دارد. 
اگر واقعا مشکلات نیازمند افراد بسیار عالی هستند، در‌ این صورت، قضاوت کردن تنها از روی عملکرد قبلی باعث می‌شود که بخش اعظمی ‌از فرآیند انتخاب و پرورش رهبران به صورت تصادفی انجام شود. هیچ راه شناخته شده‌ای برای پرورش رهبران عالی وجود ندارد. علاوه بر‌این موضوع، یک مساله عمیق تر در مورد رابطه میان مدیران شایسته و رهبران عالی وجود دارد.
تلاش کردن در راستای پرورش افرادی که به‌اندازه کافی مسوولیت پذیر باشند و بتوان روی آنها حساب کرد، پرورش رهبران شایسته را با مشکل روبه‌رو می‌کند. از طرف دیگر، حضور رهبران عالی، ممکن است پرورش مدیران شایسته را که به علت بی نظمی‌هایی که رهبران‌ایجاد می‌کنند و ناتوان به نظر می‌رسند، با دشواری روبه‌رو کند. از سر باز کردن‌ این تناقض آشکار کار زیاد سختی نیست. به راحتی می‌توان گفت که نیاز ما به افرادی است که بتوانند هر دوی ‌اینها باشند، ولی همان طور که فرهنگ مدیریتی با فرهنگ کارآفرینی متفاوت است، مدیران و رهبران سازمانی هم افراد بسیار متفاوتی هستند. آنها در روش‌های انگیزشی، سابقه فردی و روش فکر کردن و عمل کردن با یکدیگر تفاوت دارند. 


ادامه مطلب ...

۱۰عملی که به مغز ما صدمه می‌زند!



1. No Breakfast - نخوردن صبحانه

People who do not take breakfast are going to have a lower blood sugar level. This leads to an insufficient supply of nutrients to the brain causing brain degeneration.
کسانی که صبحانه نمی‌خورند قند خونشان به سطح پائینتری افت می‌کند. این امر باعث تامین نامناسب مواد غذائی برای مغز و در نتیجه افت فعالیت مغزی می‌شود.


2 . Overeating -  پرخوری

It causes hardening of the brain arteries, leading to a decrease in mental power.
این امر باعث تصلب شرائین (سختی دیواره رگهای) مغز شده و منجر به کاهش قدرت ذهنی می‌شود.


3. Smoking -  دخانیات

It causes multiple brain shrinkage and may lead to Alzheimer disease.
این امر باعث کوچک شدن چند برابری مغز و منجر به آلزایمر می‌شود.


4. High Sugar consumption - استفاده زیاد قند و شکر

Too much sugar will interrupt the absorption of proteins and nutrients causing malnutrition and may interfere with brain development.
استفاده زیاد قند و شکر جذب پروتئین و مواد غذائی را متوقف می‌کند  و منجر به سوء تغذیه و احتمالا اختلال در رشد مغزی خواهد شد


5. Air Pollution - آلودگی هوا

The brain is the largest oxygen consumer in our  body. Inhaling polluted air decreases the supply of oxygen to the brain, bringing about a decrease in brain efficiency.
مغز بزرگترین مصرف کننده اکسیژن در بدن ماست. دمیدن هوای آلوده باعث کاهش اکسیژن تامینی مغز شده و منجر به کاهش کارآیی مغز می‌شود.


6 . Sleep Deprivation - کمبود خواب

Sleep allows our brain to rest.. Long term deprivation from sleep will accelerate the death of brain cells..
خواب به مغزمان اجازه استراحت می‌دهد. دوره طولانی کاهش خواب منجر به شتاب گیری مرگ سلولهای مغزی خواهد شد.


7. Head covered while sleeping - پوشاندن سر به هنگام خواب

Sleeping with the head covered increases the concentration of carbon dioxide and decrease concentration of oxygen that may lead to brain damaging effects.
خوابیدن با سر پوشیده باعث افزایش تجمع دی اکسید کربن و کاهش تجمع اکسیژن شده و منجر به تأثیرات مخرب مغزی خواهد شد.


8. Working your brain during illness - کار کشیدن از مغزتان در هنگام بیماری

Working hard or studying with sickness may lead to a decrease in effectiveness of the brain as well as damage the brain.
کار سخت یا مطالعه در زمان بیماری ممکن است منجر به کاهش کارآئی مغز و در نتیجه صدمه مغزی شود


9. Lacking in stimulating thoughts - کاهش افکار مثبت

Thinking is the best way to train our brain, lacking in brain stimulation thoughts may cause brain shrinkage.
فکر کردن بهترین راه برای تمرین دادن به مغزمان است. کاهش افکار مثبت مغزی ممکن است باعث کوچک شدن مغز شود.


10. Talking Rarely- کم حرفی

Intellectual conversations will promote the efficiency of the brain
مکالمات انتزاعی منجر به رشد کارآئی مغز خواهد شد.


عوامل شکست در فرایندهای تولید



تجزیه و تحلیل عوامل شکست در فرایندهای تولید و آثار آن روشی تحلیلی و اصولی است که نارسایی های بالقوه و یا شناخته شده را شناسایی کرده و قبل از شروع فرایند موجب برخی تصمیمات اصلاح کننده می گردد . تجزیه و تحلیل عوامل شکست در فرایندهای تولید در دوره طرح و توسعه محصول و قبل از شروع فرایند تولید انجام می شود . این تجزیه و تحلیل برای فرایندهای جدید و یا فرایندهایی که به نحوی از حالت اولیه آن تغییری حاصل گردیده است ، انجام می گردد . هدف از این تجزیه و تحلیل پیش بینی کردن ، حل کردن و یا نظارت کردن بر مشکلات بالقوه در تولید محصول و همچنین خطرات پروسس است . همانطور که قبلاٌ نیز اشاره شد تجزیه و تحلیل عوامل شکست در فرایندهای تولید سندی زنده است و باید دایماٌ مورد بررسی و مرور به منظور شناسایی شکست های بالقوه گردد .

تجزیه و تحلیل عوامل شکست در فرایندهای تولید معمولاٌ با انجام یافتن چند مرحله خاص شامل بررسی کار ، دستگاه ، روش انجام کار ، مواد ، اندازه گیری و شرایط محیطی به مرحله اجرا درمی آید . البته هرکدام از این موارد بخشهای خاص خود را دارند که ممکن است به صورت انفرادی ، جفتی و یا به صورت فعل و انفعالی در به وجود آمدن شکست های بالقوه عمل کنند . به علت این پیچیدگی تکمیل تجزیه و تحلیل عوامل شکست در فرایندهای تولید مشکل تر از محصول و موجب صرف وقت زیاد خواهد بود .


ادامه مطلب ...

اشتباهات مدیران منابع انسانی

بسیاری از مدیران امروزه به دلایل متعدد دچار روزمر‌گی (مودا) شده و در نتیجه فعالیت‌های فاقد ارزش افزوده انجام می‌دهند که تکرار انجام آنها منجر به باورهای غلط می‌شود. این مقاله سعی دارد مهمترین اشتباهات مدیران منابع انسانی و کارکنان را در رابطه با مدیریت عملکرد بیان نماید و د ر رابطه با پرهیز از این اشتباهات رایج الگویی ارائه کند. همزمان با گرایش سازمان‌ها به سوی رقابت، تکنولوژی و مدیریت و ترقی اقتصاد نوین، فشار در جهت ایجاد لبه برنده طرح‌های استراتژیک برای سازمان‌ها افزایش می‌یابد. این طرح‌ها جهت اجرا نیاز به روش فوق العاده‌ای دارند تا سازمان‌ها را در صدر رقابت ابقا نموده و به طور پیوسته برای سازمان، صاحبان سهام و تمامی ذینفعان ذیربط، ایجاد ارزش نمایند. خوشبختانه سازمان‌ها در این دهه یا حتی در این چند سال اخیر دست از خیالبافی برداشته و امروزه به طرقی در حال ایجاد ارزش می‌باشند. ولیکن در جاده منتهی به ارزش افزوده، با موانعی برخورد می‌نمایند که تا همین اواخر کسی حتی فکرش را هم نمی‌کرد.

 سهم قابل توجهی از این موانع از پارادایم‌های ذهنی مزمن، باورهای غلط و گاه اشتباهات مدیران نشأت می‌گیرد. ذکر این نکته ضروری است که حتی بهترین فرآیند مدیریت عملکرد طراحی شده، تنها زمانی اثربخش خواهد بود که متناسب با سبک رهبری، سبک مدیریت، باورهای مدیران و کارکنان و فرهنگ سازمان ذیربط باشد. این مقاله سعی دارد، تا بازگو نماید که چگونه فرآیند مدیریت عملکرد با رویکردی نوین و کاربردی، سازمان را در جهت تشخیص مشکلات عملکردی و در نتیجه از میان برداشتن موانع در قالب الگویی هفت عامله، حمایت می‌کند.

 این مقاله شامل چهار بخش است. در بخش اول ده اشتباه رایج مدیران که موجب اشتباه در ارزشیابی عملکرد می‌شود مطرح می‌گردد. در بخش دوم طی بررسی‌های به عمل آمده در دپارتمان‌های منابع انسانی، به رایج‌ترین اشتباهات مدیران منابع انسانی اشاره خواهد شد. سپس در بخش سوم پیرامون بهبود عملکرد مواردی مطرح خواهند شد و نهایتاً در بخش چهارم جمع‌بندی و نتیجه‌گیری خواهیم کرد. ده اشتباه رایج ارزشیابی * صرف وقت بیشتر برای ارزشیابی عملکرد نسبت به طرح‌ریزی عملکرد و یا نسبت به ارتباط کاری موجود ارزشیابی عملکرد، نقطه پایان یک فرآیند پیوسته است . فرآیندی که مبنای آن ارتباط مطلوب میان مدیر و کارمند است. بنابراین به جای ارزشیابی در پایان سال، وقت بیشتری را باید صرف پیشگیری از مشکلات عملکردی نمود. هنگامی که مدیران در طول سال رویه مثبتی را اتخاذ می‌کنند، ارزشیابی ساده و آسان خواهد بود.

ادامه مطلب ...